اصل صد و پنجم
۱- مهرداری فدرال که مهردار کنفدراسیون در راس آن قرار دارد، مسئولی دبیرخانه مجلس فدرال و شورای فدرال را عهدهدار است.
۲- مجلس فدرال مهردار را برای یک دوره چهارساله، معادل دوره انجام وظیفه شورای فدرال، انتخاب میکند.
۳- مهرداری تحت نظارت خاص شورای فدرال قرار دارد.
۴- قانون فدرال جزئیات سازماندهی مْهرداری را تعیین میکند.
۴- دادگاه فدرال
اصل صد و ششم
۱- دستگاه قضائی فدرال دارای یک دادگاه فدرال است.
۲- به علاوه یک هیات منصفه برای رسیدگی به امور کیفری نیز وجود دارد (اصل صد و دوازدهم).
اصل صد و هفتم
۱- مجلس فدرال ضمن انتصاب اعضای ثابت و علیالبدل دادگاه فدرال، به آشنایی اعضای مزبور با سه زبان رسمی کنفدراسیون نیز عنایت دارد.
۲- قانون، سازمان دادگاه فدرال و بخشهای آن، تعداد اعضای ثابت و علیالبدل این دادگاه، مدت خدمت و حقوق و مزایای ایشان را تعیین میکند.
اصل صد و هشتم
۱- هر شهروند سوئیسی واجد شرایط انتخاب در شورای ملی میتواند به عنوان عضو دادگاه فدرال منصوب شود.
۲- اعضای مجلس و شورای فدرال و مسئولین برگزیده ایشان نمیتوانند تواماً به عضویت دادگاه فدرال درآیند؛
۳- اعضای دادگاه فدرال در طول دوره خدمتشان نمیتوانند چه در خدمت کنفدراسیون و چه در خدمت ایالت به سایر مشاغل بپردازند یا حرفه دیگری را پیش گیرند یا به کار دیگری روی آرند.
اصل صد و نهم
دادگاه فدرال مْهرداری خود را تشکیل میدهد و اعضای آن را نیز منصوب مینماید.
اصل صد و دهم
۱- دادگاه فدرال صلاحیت رسیدگی به اختلافات مشروحه ذیل را داراست:
۱- اختلاف بین کنفدراسیون و ایالتها؛
۲- اختلاف بین کنفدراسیون از یک سو و اتحادیههای صنفی یا اشخاص از سوی دیگر، در صورت مدعی بودن اتحادیههای صنفی یا اشخاص مزبور و رسیدن اختلاف به حدی از اهمیت که مجموعه قوانین فدرال تعیین میکند؛
۳- اختلاف بین ایالتها؛
۴- اختلاف بین ایالتها از یک سو و اتحادیههای صنفی و اشخاص از سوی دیگر، در صورت درخواست یکی از طرفین و رسیدن اختلافات به حدی از اهمیت که مجموعه قوانین فدرال تعیین میکند.
۲- دادگاه فدرال صلاحیت رسیدگی به اختلافات مربوط به افراد فاقد تابعیت و همچنین اختلافات بین شهروندان ایالتها در امر حقوق شهروندی را نیز داراست.
اصل صد و یازدهم
در صورتی که طرفین بر تقاضای خود از دادگاه توافق نمایند و دادخواستهای مورد اختلاف به حدی از اهمیت که مجموعه قوانین فدرال تعیین میکند برسد، دادگاه فدرال موظف است به دادخواستهای دیگر نیز رسیدگی کند.
اصل صد و دوازدهم
دادگاه فدرال، با کمک هیات منصفهای که نسبت به واقعیات رای میدهد، صلاحیت رسیدگی به دعاوی کیفری در موارد ذیل را داراست:
۱- خیانتهای بزرگ به کنفدراسیون، شورش یا خشونت علیه مقامات فدرال؛
۲- جنایات یا جنحه علیه حقوق مردم؛
۳- جنایات یا جنحههای سیاسی که علت یا نتیجه ناآرامی باشد که مستلزم دخالت مسلحانه فدرال شود؛
۴- امور محوله به کارگزارانی که یک مقام فدرال آنان را منصوب کرده باشد و از آنان به دادگاه فدرال شکایت شود.
اصل صد و سیزدهم
۱- دادگاه فدرال همچنین صلاحیت رسیدگی به موارد ذیل را داراست:
۱- تعارض صلاحیت بین مقامات فدرال از یک سو و مقامات ایالتها از سوی دیگر؛
۲- اختلاف در موارد مربوط به حقوق عمومی بین ایالتها؛
۳- اقامه دعوی علیه تجاوز به حقوق اساسی شهروندان و اقامه دعوی اشخاص حقیقی علیه نقض موافقتنامهها یا معاهدات؛
۲- مجموعه قوانین فدرال نوع دعاوی اداری را تعیین مینماید. در تمامی موارد مذکور دیوان فدرال قوانین و مصوبات مجلس فدرال و مصوبات دارای ارزش کلی این مجلس، را به کار خواهد بست و طبق معاهدات مصوب این مجلس عمل خواهد کرد.
اصل صد و چهاردهم
مجموعه قوانین فدرال میتواند، علاوه بر موضوعات مذکور در اصول صد و دهم و صد و دوازدهم و صد و سیزدهم، دعاوی دیگری را در صلاحیت دادگاه فدرال قرار دهد و به ویژه میتواند اختیارات لازم جهت اجرای یکسان قوانین پیشبینی شده در اصل شصت و چهارم را به دادگاه فدرال اعطا نماید.
۴ مکرر ـ صلاحیت اداری و انضباطی فدرال
اصل صد و چهاردهم ـ مکرر ـ ۱
۱- دادگاه اداری فدرال صلاحیت رسیدگی به آن دسته از دعاوی اداری فدرال را دارد که مجموعه قوانین فدرال به عهده این دادگاه واگذار نموده است.
۲- دادگاه اداری فدرال صلاحیت رسیدگی به امور انضباطی ادارات فدرال را که مجموعه قوانین فدرال به عهده این دادگاه واگذار نموده است، مانند آن دسته از دعاوی که به دادگاه ویژه ارجاع نمیشود، دارد.
۳- دادگاه اداری فدرال باید مجموعه قوانین فدرال و معاهداتی را که مجلس فدرال تصویب نموده است اجرا کند.
۴- به شرط تایید مجلس فدرال، ایالتها میتوانند صلاحیت رسیدگی به اختلافات اداری مربوط به ایالتها را به دادگاه اداری فدرال اعطا نمایند. قانون، سازمان حوزه قضائی، اداری و انضباطی و آیین دادرسی آن را تنظیم مینماید.
۵- مقررات متفرقه
اصل صد و پانزدهم
کلیه امور مربوط به محل اجلاس ارکان کنفدراسیون در حیطه مجموعه قوانین فدرال است.
اصل صد و شانزدهم
۱- زبانهای آلمانی، فرانسوی، ایتالیایی و رومانش زبانهای ملی کشور سوئیس هستند.
۲- زبانهای آلمانی، فرانسوی و ایتالیایی به عنوان زبانهای رسمی کنفدراسیون اعلام شدهاند.
اصل صد و شانزدهم ـ مکرر ـ ۱
۱- روز اول اوت، روز جشن ملی در تمامی کنفدراسیون اعلام میشود.
۲- به منظور تامین حق کار، این روز مثل روز یکشنبه تلقی میشود. قانون جزئیات امور را تنظیم میکند.
اصل صد و هفدهم
کارگزاران فدرال در قبال عملکرد خود مسئول هستند. مجموعه قوانین فدرال باید تبعات این مسئولیت را تعیین کند.
فصل سوم- بازنگری قانون اساسی فدرال
اصل صد و هجدهم
قانون اساسی فدرال میتواند در هر زمان، به طور کلی یا جزئی، مورد بازنگری قرار گیرد.
اصل صد و نوزدهم
بازنگری کامل به نحوی که برای وضع مجموعه قوانین فدرال مقرر شده است، انجام میپذیرد.
اصل صد و بیستم
۱- هنگامی که یکی از شوراهای مجلس فدرال بازنگری کامل قانون اساسی را تصویب نماید و شورای دیگر با آن موافق نباشد، یا زمانی که ۱۰۰.۰۰۰ شهروند سوئیسی دارای حق رای خواستار بازنگری کامل شوند، در این صورت مساله اینکه آیا بازنگری کامل قانون اساسی فدرال انجام شود یا خیر، در هر یک از دو مورد، به آرای مردم سوئیس به صورت آری یا نه ارجاع میشود.
۲- چنانچه در هر یک از موارد مذکور اکثریت شهروندان سوئیسی که در رایگیری شرکت میکنند خواستار بازنگری شوند، هر دو شورا باید از نو انتخاب شوند تا کار بازنگری کامل را به عهده بگیرند.
اصل صد و بیست و یکم
۱- بازنگری جزئی را میتوان یا با پیروی از شیوه ابتکار عمومی از سوی مردم یا به شیوهای که برای وضع مجموعه قوانین فدرال تصریح شده است، به عمل آورد.
۲- شیوه ابتکار عمومی مبتنی بر تقاضایی از سوی ۱۰۰.۰۰۰ شهروند سوئیسی دارای حق رای و خواستار تصویب اصلی جدید یا فسخ یا اصلاح اصول معینی از قانون اساسی، مجراست.
۳- در شیوه ابتکار عمومی چنانچه مقررات مختلف متعددی جهت بازنگری یا الحاق به قانون اساسی فدرال پیشنهاد شود. هر یک از این مواد باید موضوع درخواست اقدام جداگانه را تشکیل دهند.
۴- درخواست اقدام میتواند به شکل پیشنهادی در قالب عبارات کلی، یا به صورت طرحی با ذکر جزئیات، ارائه گردد.
۵- وقتی طرح ابتکار عمومی در قالب عبارات کلی باشد، مجالس فدرال در صورت تصویب آن، در جهت تعیین شده اصلاحات جزئی را به عمل میآورند و برای قبول یا رد مردم و ایالتها آن را به رای میگذارند. برعکس در صورتی که مجالس طرح را تصویب نکنند، مساله بازنگری جزئی برای رایگیری به مردم ارائه میگردد؛ چنانچه اکثریت شهروندان سوئیسی شرکتکننده در رایگیری به اصلاحیه رای مثبت دهند، در این صورت مجلس فدرال براساس تصمیم مردم اقدام به اصلاح مینماید.
۶- هنگامی که طرح با شرح جزئیات پیشنهاد شود و مجلس فدرال آن را تصویب نماید، طرح مزبور برای قبول یا رد به مردم و ایالتها ارائه میگردد. در صورت عدم توافق مجلس فدرال خود طرح جداگانهای تهیه، یا میتواند به مردم توصیه کند طرح مزبور را رد کنند و طرح متقابل یا پیشنهاد رد شده خود را همراه با طرح ابتکار عمومی به رای گذارد.
اصل صد و بیستم و یکم ـ مکرر ـ ۱
۱- هنگامی که مجلس فدرال طرح متقابل را تدوین نمود، در برگه رای سه سوال برای رایدهندگان مطرح میشود. هر رای دهنده میتواند به طور کلی اعلام نماید که:
۱- آیا طرح ابتکار عمومی را بر قانون موجود ترجیح میدهد؛
۲- آیا طرح متقابل را بر قانون موجود ترجیح میدهد؛
۳- کدام یک از این دو متن، در صورتی که مردم و ایالتها هر دو متن را بر قانون موجود ترجیح دهند، به اجرا درآید.
۲- اکثریت مطلق برای هر یک از سوالات به طور جداگانه تعیین میشود. سوالات بدون پاسخ در این امر لحاظ نمیشود.
۳- هنگامی که طرح ابتکار عمومی و طرح متقابل به یک اندازه مورد پذیرش واقع شوند نتیجه پاسخهای ارائه شده به سوال سوم تعیینکننده است. متنی که در این سوال بیشترین آرا رایدهندگان و بیشترین آرای ایالتها را به خود اختصاص دهد، به اجرا در میآید. در عوض، چنانچه یکی از متون در سوال سوم بیشترین آرای رایدهندگان و متن دیگر بیشترین آرای ایالتها را به خود اختصاص دهد هیچ یک از متون به اجرا در نمیآیند.
اصل صد و بیست و دوم
قانون فدرال روش برخورد با طرحهای ابتکار عمومی و رایگیری در مورد بازنگری قانون اساسی فدرال را تعیین مینماید.
اصل صد و بیست و سوم
۱- قانون اساسی بازنگری شده، با بخشهای بازنگری شده آن هنگامی لازمالاجرا میگردد که اکثریت شهروندان سوئیسی شرکتکننده در رایگیری و اکثریت دول آن را پذیرفته باشند.
۲- برای محاسبه اکثریت دول، رای نیم ایالت به عنوان نصف رای به حساب میآید.
۳- نتیجه رایگیری عمومی در هر ایالت به عنوان رای آن ایالت به حساب میآید.
مقررات انتقالی
اصل اول
۱- مادامی که کنفدراسیون واقعاً بار مسئولیت هزینههای نظامی را که ایالتها متحمل میشوند به عهده نگیرد، عایدات پستی و عوارض گمرکی براساس مقررات جاری توزیع میگردد.
۲- به علاوه مجموعه قوانین فدرال ضرر و زیان احتمالی به خزانهداری عمومی ایالتها، ناشی از اصلاحات اصول بیستم، سیام، بند دوم اصل سی و ششم و قسمت ث اصل چهل و دوم را به طور تدریجی به ایالتهای متضرر پرداخت میکند و پرداخت مزبور پس از یک دوره انتقالی چند ساله به رقم کلی ضرر و زیان میرسد.
۳- هنگامی که اصل بیستم لازمالاجرا گردد، ایالتهایی که تعهدات نظامی خود را اجرا ننمودهاند، موظف به اجرای تعهدات مزبور به هزینه خود هستند؛ تعهدات مزبور به موجب قانون اساسی پیشین و قوانین فدرال بر ایالتهای مورد نظر وضع شده است.
اصل دوم
آن دسته از مقررات قوانین فدرال، معاهدات و قوانین اساسی یا سایر قوانین ایالتها که مغایر با قانون اساسی جدید فدرال هستند، به علت تصویب قانون اساسی حاضر، یا توشیح قوانینی که این قانون پیشبینی میکند، فاقد اعتبار خواهند بود.
اصل سوم
مقررات جدید مربوط به سازمان و صلاحیت دادگاه فدرال فقط پس از توشیح قوانین مربوطه فدرال لازمالاجرا میشود.
اصل چهارم
۱- به ایالتها برای اجرای آموزش ابتدایی رایگان یک مهلت پنج ساله اعطا میشود (اصل بیست و هفتم)
۲- به ایالتها مهلتی پنج ساله به منظور اجرای نظام متفرقه مطابق با مکرر بند سوم اصل بیست و هفتم داده میشود. شورای فدرال مقرراتی را براساس بند چهارم اصل بیست و هفتم تنظیم و مجلس فدرال را نیز از این امر آگاه میکند.
اصل پنجم
اشخاص دارای مشاغل آزاد که قبل از توشیح قانون فدرال، که در اصل سی و سوم پیشبینی شده است، از ایالت، یا از یکی از مقامات دارای نمایندگی چندین ایالت، گواهی صلاحیت دریافت کرده باشند، میتوانند در سراسر کنفدراسیون به حرفه خود بپردازند.
اصل ششم
در سالهای ۱۹۵۹ و ۱۹۶۰ سهم ایالتها در درآمد مالیاتی معافیت از خدمت سربازی، با لحاظ حقالعمل دریافتی بالغ بر ۳۱ درصد کل درآمد خالص میشود؛ از اول ژانویه ۱۹۶۱ حقالعمل دریافتی معادل ۲۰ درصد کل درآمد خالص جایگزین سهم مزبور میگردد. مقررات مغایر موجود در قوانین فدرال از درجه اعتبار ساقطاند.
اصل هفتم
۱- حق تمبر اسناد مورد استفاده در حمل و نقل از ابتدای ژانویه ۱۹۵۹ دریافت نگردید. مقررات مغایر موجود در مجموعه قوانین فدرال از درجه اعتبار ساقطاند.
۲- ایالتها نمیتوانند از اسناد مورد استفاده در حمل و نقل توشه، حیوانات و کالا با راهآهن فدرال و از طریق موسسات حمل و نقل که کنفدراسیون به آنها امتیازی واگذار نموده است حق تمبر با حق ثبت دریافت نمایند.
اصل هشتم
۱- برخلاف بند ششم اصل چهل و یکم ـ مکرر ـ ۲، شورای فدرال مقررات اجرائی مربوط به مالیات کل درآمد پیشبینی شده در قسمت الف بند اول و بند سوم اصل چهل و یکم ـ مکرر ـ ۲ را تدوین مینماید؛ مقررات موجود قابلیت اجرائی یافتن قوانین فدرال مجراست.
۲- واردات کالاها.
ب ـ موارد ذیل، بدون حق کسر مالیات اولیه، مشمول مالیات نمیشود:
۱- هزینههای پرداختی از سوی موسسات پست و تلگراف و تلفن و سوئیس، به استثنای جابهجایی افراد و تلفن راه دور؛
۲- در مورد مقررات اجرائی، اصول ذیل مجراست:
الف) موارد ذیل مشمول مالیات است:
۱- واگذاری اموال و هزینه خدماتی که یک موسسه در سرتاسر کشور سوئیس پرداخت میکند (ضمن لحاظ واگذاری به خود)؛
۲- هزینههای مربوط به بهداشت؛
۳- هزینههای مربوط به مددکاری اجتماعی و بیمه؛
۴- هزینههای مربوط به خدمات پرورشی، آموزشی و حمایتی از اطفال و جوانان؛
۵- هزینه خدمات فرهنگی؛
۶- عملیات بیمهای؛
۷- عملیات مربوط به بازار پول و بازار سرمایه، به استثنای چرخش داراییها و بازپرداخت بدهیها؛
۸- واگذاری، اجاره بلندمدت و حق بهرهبرداری از اموال غیرمنقول؛
۹- شرطبندی، لاتاری و سایر بازیهای قمار؛
۱۰- هزینههای خدماتی که سازمانهای غیرانتفاعی از طریق اقساطی که طبق اساسنامه سازمان تعیین شده است. برای اعضای خود فراهم مینمایند؛
۱۱- واگذاری تمبرهای رسمی سوئیسی که کاربرد اداری دارد. به منظور حمایت بیطرفی رقابتی یا ساده کردن دریافت مالیات، عوارض اختیاری عملیات تجاری فوقالذکر با حق کسر مالیات اولیه میتواند مجاز باشد.
پ) موارد ذیل، با حق کسر مالیات اولیه، از مالیات معاف است:
۱- صادرات کالاها و هزینه خدمات انجام شده در خارج از کشور؛
۲- هزینه خدمات مرتبط به صادرات و ترانزیت کالا.
ت) اشخاص ذیل مشمول مالیاتی که عملیات تجاری را در خاک سوئیس پرهزینه میسازد، نمیشوند:
۱- موسساتی که کل درآمد سالانه مشمول مالیات آنها بیش از ۷۵۰۰۰ فرانک نیست؛
۲- موسساتی که کل درآمد سالانه مشمول مالیات آنها بیش از ۲۵۰۰۰۰ فرانک نیست، مشروط بر اینکه پس از کسر مالیات اولیه، مبالغ مالیات باقیمانده منظماً از ۴۰۰۰ فرانک در سال تجاور نکند؛
۳- کشاورزان، جنگلداران و باغدارانی که کلیه محصولات نباتی و دامی خود را سلف فروشی میکنند؛
۴- هنرمندان نقاش و مجسمهساز برای آثار هنری که شخصاً خلق کردهاند.
به منظور حفظ بیطرفی رقابتی با سادهسازی دریافت مالیات، تبعیت اختیاری موسسات و اشخاص فوقالذکر، با حق کسر مالیات اولیه میتواند مجاز شود.
ث) در موارد ذیل مالیات بالغ میشود بر:
۱- ۹/۱ درصد از عملیات تجاری مربوط به اموال ذیل، که شورای فدرال میتواند به شیوهای کاملاً دقیق آن را تعریف نماید و همچنین مربوط به صادرات آنها: آب کانالکشی شده؛
موادغذایی جامد و مایع، به استثنای مشروبات الکی؛
دام، مرغان خانگی، ماهیان؛
غلات؛
بذور، غده و پیازهای قابل کاشت، گیاهان زنده، قلمه، گیاه پیوندی و همچنین گلهای چیده شده و شاخهها، حتی به صورت دستههای گل، تاج گل و سایر بستهبندیهای مشابه؛
علوفه، اسیدهای خاص نگهداری سبزیجات؛ علوفه و کاه که بر کف اصطبل بریزند، کود شیمیایی و مقدمهسازی برای حفاظت از گیاهان؛
دارو؛
روزنامهها، مجلات و کتب و همچنین سایر مواد چاپ شده در محدوده تعیین شده از طرف شورای فدرال؛
۲- ۹/۱ درصد از فعالیتهای سازمان رادیو و تلویزیون، چنانچه فعالیتهای مزبور تجاری نباشند؛
۳- ۲/۶ درصد از واگذاریها و صادرات سایر کالاها و همچنین از سایر هزینههای مشمول مالیات.
ج) مالیات معوض محاسبه میشود. چنانچه الزام مزبور وجود نداشته باشد یا صادرات مدنظر باشد، مالیات براساس ارزش کالا یا هزینه خدمات محاسبه میگردد.
چ) مودیان مالیاتی عبارتند از:
۱- مودی مالیاتی که اقدام به عملیات تجاری مشمول مالیات مینماید؛
۲- دریافتکننده هزینه خدمات از خارج از کشور در مواردی که هزینه آنها بیش از ۱۰.۰۰۰ فرانک در سال باشد؛
۳- کسی که، ضمن صادر کردن کالا، مشمول حقوق گمرکی یا موظف به اعلام به گمرک است؛
ح) مودی مالیاتی براساس کل درآمد مشمول مالیات بدهکار مالیاتی محسوب میشود؛ چنانچه وی کالاهایی را که به او واگذار شده و هزینه خدماتی را که برای وی فراهم آمده است به عملیات تجاری مشمول مالیات در سوئیس یا خارج از کشور اختصاص دهد، میتواند به عنوان مالیات اولیه در بررسی حساب خود موارد ذیل را کسر نماید:
۱- مالیاتی که سایر مودیان به وی منتقل نمودهاند؛
۲- مالیات پرداخت شده به هنگام واردات کالا یا برای اخذ هزینه خدمات از خارج از کشور؛
۳- ۹/۱ درصد از بهای تولیدات طبیعی که وی از موسساتی که طبق قسمت د شماره ۳ مشمول مالیات نیستند اخذ نموده است. هزینههای غیرتجاری حق کسر از مالیات اولیه را به وجود نمیآورند.
خ) دوره بررسی محاسبات مالیاتی و مالیات اولیه، طبق قاعده کلی، در طول فصلهای رسمی انجام میپذیرد.
د) مقرراتی برای عوارضی تحت عنوان مالیات بر کل درآمد طلای مسکوک، طلای زینتی و همچنین کالاهایی که موجب مخارج مالیاتی خاص میشوند تدوین میگردد.
ذ) میتوان کاهش را توصیه نمود، مشروط بر اینکه درآمدهای مالیاتی و شرایط رقابتی را به طور قابل توجهی تحت تاثیر قرار ندهد و پیچیدگیهای افراطی کسورات سایر مودیان را به دنبال نداشته باشد.
ر) مقررات خاص مربوط به تنبیه موسسات، پیشبینی شده در اصل هفتم مجموعه قوانین فدرال در مورد حقوق کیفری اداری میتواند. در صورتی که جریمه نقدی بیش از ۵۰۰۰ فرانک مدنظر باشد، اجرا شود.
۳- شورای فدرال انتقال را از نظام فعلی به نظام جدید تضمین میکند. شورای مزبور همچنین میتواند برای دوره اولیه مربوط به اجرای نظام جدید، کاهش مالیات اولیه که هزینه سرمایهگذاری را سنگین میکند، محدود یا آزاد نماید.
۴- برای پنج سال نخست اخذ مالیات از کل درآمد، پیشبینی شده در بند سوم اصل چهل و یکم – مکرر – ۲، ۵ درصد درآمد سالانه مالیات مزبور در مورد کاهش هزینههای بیمه بیماری به نفع طبقات کم درآمد قرار میگیرد. مجالس فدرال در مورد شیوه بعدی استفاده از سهم مورد کاهش مالیات بر کل درآمد اعلام نظر میکنند.
اصل هشتم ـ مکرر ـ ۱
اضافه مالیات بر کل درآمد براساس شماره ۱ـ مکرر، بند اول اصل چهل و یکم ـ مکرر ـ ۲ قانون اساسی به ترتیب ذیل است:
الف) ۱/۰ امتیاز برای مالیاتهای مندرج شمارههای ۱ و ۲ قسمت ث) از بند دوم اصل هشتم مقررات انتقالی؛
ب) ۳/۰ امتیاز برای مالیاتهای مندرج شماره ۳ قسمت ث) از بند دوم اصل هشتم مقررات انتقالی؛
پ) ۱/۰ امتیاز برای مالیاتهای مندرج شماره ۳ قسمت ح) از بند دوم اصل هشتم مقررات انتقالی.
اصل هشتم ـ مکرر ـ ۲
کنفدراسیون میتواند از طریق قانونی مالیاتی کمتر از مالیات بر کل درآمد ناشی از جهانگردی در خاک سوئیس، متناسب با هزینههایی که بیگانگان در گستردهای وسیع خرج میکنند همچنین به نسبتی که وضعیت رقابتی ایجاب مینمایند، تعیین کند.
اصل نهم
ضمن لحاظ مجموعه قوانین فدرال که در اصل چهل و یکم ـ مکرر ـ ۲ پیشبینی شده است، مقرراتی که در ۳۱ دسامبر سال ۱۹۹۴ در مورد مالیات بر مشروبات اعمال میشد، همچنان مجراست:
اصل دهم
۱- تا برقراری نظام جدید تعادل مالی بین ایالتها، حقالعمل فعلی ایالتهای دارای ۱۲ درصد درآمد خالص مالیات پیش پرداخت شده از اول ژانویه سال ۱۹۷۲ جایگزین سهمیه ایالتهای دارای ۶ درصد درآمد میشود؛ مجموعه قوانین فدرال شیوه توزیع بین ایالتها را مشخص میکند.
۲- در سالهایی که میزان مالیات پیش پرداخت شده به بیش از ۳۰ درصد بالغ شود، سهم ایالتها به ۱۰ درصد افزایش خواهد یافت.
اصل یازدهم
۱- مادامی که هزینههای بیمه فدرال طبق بند دوم اصل سی و چهارم ـ مکرر ـ ۳ پاسخگوی نیازهای حیاتی نباشد، کنفدراسیون اعاناتی را به منظور سرمایهگذاری هزینههای تکمیلی به ایالتها پرداخت مینماید. کنفدراسیون همچنین میتواند به این منظور از منابع مالیاتی مختص به سرمایهگذاری در امر بیمه درال استفاده کند. شرکت وسیع مقامات عالی که در قسمت ب) و پ) از بند دوم اصل سی و چهارم ـ مکرر ـ ۳ تعیین شده است، باید با توجه به اعانات فدرال و شرکت متناسب ایالتها محاسبه شود.
۲- بیمه شدگان بیمه تامین آتیه حرفهای اجباری، طبق بند سوم اصل سی و چهارم ـ مکرر ـ ۳، میتوانند پس از دورهای که مدت آن، از تاریخ اجرای قانون از ده تا بیست سال براساس اهمیت درآمد آنها متغیر است از حداقل حمایت قانونی برخوردار شوند. قانون چرخه افراد متعلق به نسل نخست و حداقل هزینه اعطایی در طول دوران انتقالی را تعیین مینماید؛ قانون از رهگذر مقررات ویژه، به وضعیت بیمه شدگانی که کارفرما تدابیر تامین آتیهای را پیش از اجرای قانون به نفع آنان اتخاذ کرده است توجه مینماید. مستمریهای لازم برای پاسخگویی به هزینهها با حداکثر تاخیر باید پس از پنج سال به سطح مطلوب خود برسد.
اصل دوازدهم، سیزدهم، چهاردهم، پانزدهم و شانزدهم
منسوخ شدهاند.
اصل هفدهم
۱- کنفدراسیون، بابت استفاده از جادههایی که به روی حمل و نقل عمومی باز است، از خودروها و یدککشهای ثبت شده در سوئیس و خارج از کشور و دارای بیش از ۵/۳ تن وزن، عوارض دریافت میکند.
۲- عوارض مزبور به شرح زیر خواهد بود:
الف) برای کامیونها و تریلیهای دارای ۵/۳ تا ۱۱ تن وزن ۵۰۰ فرانک
دارای ۱۱ تا ۵/۱۶ تن وزن ۱۵۵۰ فرانک
دارای ۱۶ تا ۱۹ تن وزن ۲۰۰۰ فرانک
دارای بیش از ۱۹ تن وزن ۳۰۰۰ فرانک
ب) برای یدککشهای دارای ۵/۳ تا ۸ تن وزن ۵۰۰ فرانک
دارای ۸ تا ۱۰ تن وزن ۱۰۰۰ فرانک
دارای بیش از ۱۰ تن وزن ۱۵۰۰ فرانک
پ) برای اتوبوسهای بین شهری ۵۰۰۰ فرانک
۳- شورای فدرال، عوارض خاصی برای خوردوهایی که فقط بخشی از سال را در تردد هستند، تعیین مینماید؛ شورا همچنین هزینه دریافت آن را نیز لحاظ میکند.
۴- شورای فدرال از طریق تصویبنامه قانونی عملیات اجرائی این امر را تنظیم میکند. شورا میتواند برای خودروهای خاص مبالغی را براساس بند دوم تعیین، برخی از خودروها را از عوارض معاف و به خصوص برای تردد در مناطق مرزی مقررات خاصی را تدوین نماید. مقررات مزبور نباشد امتیازی را به زیان خودروهای ثبت شده در داخل برای خودروهای ثبت شده در خارج از کشور در نظر بگیرند. شورای فدرال میتواند مجازاتهایی را برای موارد نقض مقررات پیشبینی کند. ایالتها عوارضی را از خودروهای ثبت شده در داخل کشور دریافت میدارند.
۵- این اصل تا ۳۱ دسامبر ۱۹۹۴ اعتبار دارد.
اصل هجدهم
۱- کنفدراسیون، بابت استفاده از راههای درجه یک و درجه دو داخلی، از کلیه خودروها و تریلیهای ثبت شده در سوئیس یا خارج از کشور که وزن آنها از ۵/۳ تن تجاوز نکند، عوارض سالانهای معادل ۳۰ فرانک دریافت میدارد.
۲- شورای فدرال از طریق تصویبنامه قانونی عملیات اجرائی این امر را تنظیم میکند. شورای مزبور میتواند برخی از خودروها را از عوارض معاف و برای زیان خودروهای سوئیسی برای خودروهای ثبت شده در خارج از کشور امتیازی را در نظر بگیرد. شورای فدرال میتواند مجازاتهایی را برای موارد نقض مقررات پیشبینی کند. ایالاتها عوارضی را از خودروهای ثبت شده در سوئیس دریافت و بر رعایت دستورات از سوی کلیه رانندگان نظارت میکنند.
۳- این اصل تا ۳۱ دسامبر سال ۱۹۹۴ اعتبار دارد.
اصل نوزدهم
ظرف ده سال پس از تصویب مقررات انتقالی حاضر از سوی مردم و ایالتها، هیچ مجوز کلی یا مجوز ساخت، آغاز به کار یا بهرهبرداری براساس حقوق فدرال در مورد تاسیسات جدید در امر تولید انرژی اتمی (مراکز هستهای یا راکتورهای تولید حرارت) صادر نخواهد شد: تاسیساتی که مجوز پیشبینی شده در حقوق فدرال برای آنها پیش از ۳۰ سپتامبر سال ۱۹۸۶ صادر نشده است تاسیسات جدید تلقی میشوند.
اصل بیستم
۱- شورای فدرال اصل صد و شانزدهم ـ مکرر ـ ۱ را سه سال پس از تصویب آن از سوی مردم و ایالتها مجرا میداند.
۲- شورای فدرال، تا دستیابی به قابلیت اجرائی اصلاحات مجموعه قوانین فدرال شرایط تفصیلی را از طریق تصویبنامه قانونی تنظیم میکند.
۳- روز عید ملی جزء اعیاد تعیین شده در بند دوم اصل هجدهم قانون کار ۱۳ مارس سال ۱۹۶۴ محسوب نمیشود.
اصل بیست و یکم
۱- کنفدراسیون بابت استفاده از راههایی که به روی حمل و نقل عمومی باز است عوارض سالانهای را از خودروها و یدککشهای ثبت شده در سوئیس یا در خارج از کشور و دارای وزن کلی بیش از ۵/۳ تن دریافت میدارد.
۲- عوارض مزبور به شرح زیر خواهد بود:
الف) برای کامیونها و تریلیهای دارای ۵/۳ تن تا ۱۲ تن وزن ۶۵۰ فرانک
دارای بیش از ۱۲ تا ۱۶ تن وزن ۲۰۰۰ فرانک
دارای بیش از ۱۶ تا ۲۲ تن وزن ۳۰۰۰ فرانک
دارای بیش از ۲۲ تن وزن ۴۰۰۰ فرانک
ب) برای یدککشهای دارای ۵/۲ تا ۸ تن وزن ۶۵۰ فرانک
دارای ۸ تا ۱۰ تن وزن ۱۵۰۰۰ فرانک
دارای بیش از ۱۰ تن وزن ۲۰۰۰ فرانک
پ) برای اتوبوسهای بین شهری ۶۵۰ فرانک
۳- میزان عوارض در حدی که هزینههای حمل و نقل جادهای توجیهگر آن باشند، از طریق مصوبات وزارتی فدرال، دارای ارزش کلی همهپرسی آزاد، تنظیم میشود.
۴- به علاوه شورای فدرال میتواند، از طریق تصویبنامه قانونی، میزان عوارض خودروهای دارای بیش از ۱۲ تن وزن، مذکور در بند دوم را در مورد اصلاحات احتمالی طبقات اوزان تعریف شده در قانون مربوط به حمل و نقل جادهای، تنظیم نماید.
۵- شورای فدرال، میزان عوارض برای خوردوهایی که فقط بخشی از سال را در تردد هستند، تعیین مینماید؛ شورا همچنین هزینه دریافت را نیز لحاظ میکند.
۶- شورای فدرال، از طریق تصویبنامه قانونی، عملیات اجرائی را تنظیم میکند. شورا میتواند برای خودروهای خاصی مبالغی را براساس بند دوم تعیین، برخی از خودروها را از عوارض معاف و به خصوص قبرای تردد در قطبهای مرزی مقررات خاص را تدوین نماید. مقررات مزبور نباید به زیان خودروهای سوئیسی امتیازی را برای خودروهای ثبت شده در خارج از کشور در نظر بگیرند. شورای فدرال میتواند مجازاتهایی را برای موارد نقض مقررات پیشبینی کند. ایالتها عوارضی از خودروهای ثبت شده در سوئیس دریافت میدارند.
۷- از درآمد خالص عوارض، مانند عایدی مالیات اضافی به موجب مکرر ـ ۲، اصل سی و ششم، استفاده میشود.
۸- قانون میتواند دریافت عوارض مزبور را محدود یا حذف نماید.
۹- این اصل از اول ژانویه سال ۱۹۹۵ مجراست و در نهایت تا ۳۱ دسامبر ۲۰۰۴ اعتبار دارد.
اصل بیست و دوم
حمل و نقل کالاهایی که از طریق کشور، ترانزیت میشوند باید ظرف ده سال از تاریخ تصویب بند دوم اصل سی و ششم ـ مکرر ـ ۳ از طریق جاده به طریق راهآهن انتقال یابند.
این قانون در ۲۹ مه سال ۱۸۷۴ قابلیت اجرا یافت.
اشاره: لایحه حریم خصوصی و لایحه آزادی اطلاعات، آخرین لوایحی بودند که سید محمد خاتمی در روز آخر دولت خود و همزمان با ارائه گزارش سال آخر برنامه پنج ساله سوم توسعه، به مجلس تقدیم کرد. منبع این متن سایت سخنگوی دولت میباشد.
فصل اول :
ماده 1: با الهام از احکام شرع مبین اسلام و به منظور حمایت از جسم افراد ، اماکن خصوصی و منازل ، حریم خلوت و تنهائی افراد ،محلهای کار، اطلاعات شخصی و ارتباطات و تبیین نحوه اجرای اول اصول (22) و (25)قانون اساسی ، شفاف سازی اختیارات و مسئولیتهای ارکان و اجزاء مختلف حکومت در زمینه رعایت حریم خصوصی و با عنایت به تعهدات بینالمللی دولت ، قانون حریم خصوصی به شرح زیربه تصویب میرسد .
ماده 2: تعریف اصطلاحاتی که در این قانون به کار میروند به شرح زیر است :
1.حریم خصوصی: قلمروئی از زندگی هر شخص است که آن شخص یا با اعلان قبلی در چارچوب قانون ، انتظار دارد تا دیگران بدون رضایت وی به آن وارد نشوند یا بر آن نگاه یا نظارت نکنند و یا به اطلاعات راجع به آن دسترسی نداشته یا در آن قلمرو وی را مورد تعرض قرار ندهند . جسم ، البسه و اشیاء همراه افراد ، اماکن خصوصی و منازل ، محلهای کار ،اطلاعات شخصی و ارتباطات خصوصی با دیگران حریم خصوصی محسوب میشوند.
2.اماکن خصوصی: عبارتست از اماکن متعلق به شخص یا اشخاص یا در تصرف آنها که ورود دیگران به آنجا یا عرفا مجاز نیست یا مالک یا متصرف قانونی به نحو مشخصی در چارچوب قانون ، ورود دیگران به آن اماکن را ممنوع اعلام کرده است . همچون بخشهای مشترک مجتمعهای آپارتمانی
3.منزل: انواع خانهها ، چادرهای مسکونی، داخل وسائل نقلیه مسقف، بخشهای مسکونی کشتیها ، اتاقهای استراحت هتلها ،مهمانسراها ، خوابگاههای دانشجویی ، بیمارستانها و دیگر تاسیسات مشابه و یا اماکنی که عرفا به آن منزل اطلاق میشود ، داخل در این تعریف میباشند .
بخشهای مشترک مجتمعهای آپارتمانی ، هتلهای ، بیمارستانها و سایر اماکنی که دارای بخشهای اشتراکی هستند از شمول تعریف منزل خارجند.
4. اطلاعات شخصی : عبارتست از اطلاعات وابسته به شخصیت افراد نظیر وضعیت زندگی خانوادگی ،عادتهای فردی ، ناراحتیهای جسمی و شماره کارتهای اعتباری .
اطلاعات مربوط به نام و نام خانوادگی ،نشانیهای محل سکونت و محل کار و شمارههای تلفن از شمول تعریف اطلاعات شخصی خارج میباشد.
5.اطلاعات شحصی حساس: اطلاعات راجع به وضعیت زندگی جنسی ،اعتقادات (اعم از فلسفی ، مذهبی و سیاسی) ، عضویت در احزاب یا تشکلهای صنفی و وضعیت نژادی ، قومی قبیلهای افراد است .
6.دسترسی به اطلاعات : اعم است از مشاهده سند و یاهر وسیله یا چیز دیگری از اطلاعات در آن ثبت یا ذخیره شده است و اطلاع از محتوای آن از طریق مطالعه یا استنساح یا تکثیر تمام یا برخی قسمتها و یابا تهیه یک رونوشت کامل از آن .
7.ارتباطات : اعم از ارتباطات کلامی – حضوری ، کتبی ، الکترونیکی ، سیمی و غیره است که به وسیله آن هر گونه مکالمه و انتقال پیام در اشکال کلامی- حضور ی، مکتوب ، داده ، متن ، تصویر ، صدا ، علائم و نشانه ها و یا در یک شکل ترکیبی از آنها انجام میگیرد .
8.پایش: عبارتست از کسب اطلاعات از طریق مختلف ؛مخفی یا آشکار و با وسیله یا بی وسیله ، اعم از انکه رفتار ، گفتار ، نوشتار مورد پایش ضبط و ذخیره شود یا نشود .
9.رهگیری : عبارتست از دستیابی به محتوای ارتباطات کلامی ـ حضوری یا کتبی یا الکترونیکی یا سیمی با استفاده از هر نوع وسیله الکترونیکی ، مکانیکی یا سایر وسائل مشابه بدون اطلاع طرف برقرار کننده ارتباط نظیر بررسی، شنود و ضبط ارتباطات
10.افشاء: یعنی انتشار ، مخابره ، انتقال و به طور کلی هر گونه ابراز و ارائه اطلاعات راجع به حریم خصوصی یا شخص به هر شخصی غیر از صاحب اطلاعات .
11.موسسات عمومی : به کلیه وزارت خانه ها ، سازمانها ، موسسات و شرکتهای دولتی ، موسسات و نهادهای عمومی غیره دولتی ، نیروهای مسلح و قوه قضائیه ، کلیه دستگاه هائی که شمول قوانین و مقررات عمومی نسبت به آنها مستلزم ذکر یا تصریح نام است اطلاق میشود .
فصل دوم _حریم خصوصی جسمانی
ماده 3: کرامت انسانی و حقوق و آزادیهای ملازم با آن مصون از تعرض است . هیچ کس را نمی توان قبل از دستگیری یا پس از آن مورد بازرسی و تفتیش قرار داد ، مگر بر طبق قانون
بند اول ـ بازرسی بدنی از روی لباس
ماده 4ـ ضابطان دادگستری در انجام وظائف خود میتوانند افرادی را که بر اساس امارات و قرائن متعارف مظنون به ارتکاب جرم یا مشارکت یا معاونت و یا تبانی برای ارتکاب جرم هستند متوقف ساخته و اوراق هویت آنها را مطالبه و بازبینی فردی نمایند و آنها را در ارتباط با ظن ایجاد شده، مورد پرسش قرار دهند.
ماده 5ـ ضابطان دادگستری میتوانند در صورت دستگیری قانونی یک فرد وی را در محل دستگیری یا مقر سازمانی مربوط با توجه به یکی از اهداف زیر از روی لباس مورد نیاز بدنی قرار دهند:
1ـ برای جلوگیری از استفاده از سلاح یا وسائل خطرناکی که ممکن است توسط شخص دستگیر شده علیه آنها یا دیگران مورد استفاده قرار گیرد.
2ـ برای کشف و ضبط مواد مخدر یا ادله جرم یا اشیاء مورد استفاده برای ارتکاب جرم یا اشیاء حاصل از ارتکاب جرم.
ماده 6ـ ضابطان دادگستری در اجرای ماده فوق، با رعایت اصول امنیتی مربوط به بند (1) آن، باید به ترتیب زیر عمل کنند:
1ـ از دستگیر شده بخواهند که هر چه در جیبهای خود دارد یا در لباسش جاسازی کرده خالی کند؛
2ـ کیف جیبی یا ساک و سایر وسائل همراه او را مورد بازرسی قرار دهند
3ـ در صورتی که اقدامات فوق عرفاً کافی یا موثر نباشد فرد دستگیر شده را از روی لباس بازرسی بدنی نمایند.
ماده 7ـ بازرسیهای بدنی افراد در اماکنی که برای حفاظت از آنها به موجب مصوبه هیئت وزیران یا شورای امنیت کشور ضریب امنیتی بالا لازم است، حتیالمقدور به طور نامحسوس و در حدود متعارف مجاز میباشد.
تبصره ـ هیئت وزیران مکلف است ظرف شش ماه پس از تصویب این قانون فهرست اماکن عمومی را که ضریب امنیتی بالا لازم دارند مشخص کند.
بند دوم ـ بازرسی بدنی با درآوردن لباس
ماده 8ـ بازرسی بدنی با درآوردن لباس در خصوص افراد مظنون به ارتکاب جرم یا متهم یا مجنی علیه، تنها در موارد زیر مجاز است:
1ـ بنا به دستور مرجع صالح قضایی برای کشف جرم یا کشف و تامین دلیل و ضمن صدور قراری مبنی بر بازرسی بدنی.
2ـ وجود ظن قوی مبنی بر اینکه اگر از این بازرسی استفاده نشود ادله جرم از روی بدن مظنون، متهم یا مجنی علیه محو و بدون آن ادله، اثبات جرم عرفاً غیرممکن یا بسیار دشوار خواهد شد.
بند سوم ـ تفتیش اندامهای داخلی انسان
ماده 9ـ تفتیش اندامهای داخلی انسان (موضوع مواد این بند) ممنوع است و مرجع صالح قضایی تنها در صورتی مجاز به صدور قرار معاینه اندامهای داخلی افراد میباشد که ظن قوی وجود داشته باشد که نتیجه این معاینه میتواند به اثبات ارتکاب جرم یا اثبات میزان صدمات و تعیین دیه و ضرر و زیان مورد مطالبه کمک نماید.
تبصره 1ـ بازرسی ظاهری مجاری دهان، بینی و گوش تفتیش اندام داخلی محسوب نمیشود.
تبصره 2ـ اخذ خون از افراد به عنوان تحصیل دلیل اثبات جرم، تابع احکام پیش بینی شده برای تفتیش اندامهای داخلی است و در سایر موارد تابع احکام خود می باشد.
تبصره 3ـ تفتیش داخل مجاری تناسلی مشمول این ماده و مواد بعد میباشد.
ماده 10ـ تفتیش اندامهای داخلی انسان باید با استفاده از رویههای مقبول پزشکی و حتیالمقدور توسط متخصصان امور پزشکی صورت گیرد و فقط در صورتی میتوان از آن استفاده کرد که به کارگیری روش قانونی دیگری امکانپذیر یا مؤثر نباشد.
ماده 11ـ انجام هرگونه عمل جراحی برای خارج ساختن ادله جرم از بدن افراد، خوراندن هرگونه مواد مسهل یا ملین که منجر به شستشوی معده و رودهها شود تنها با رعایت مواد (9) و (10) و در صورتی مجاز است که استفاده از روشهای کم خطرتر ممکن نباشد.
ماده 12ـ چنانچه قویا بیم آن باشد که در صورت انتظار برای اخذ مجوز قضایی حیات یا سلامت افراد به مخاطره افتد و یا ادله جرم از بین خواهد رفت، ضابطان دادگستری میتوانند با استفاده از رویههای مقبول پزشکی و حتیالمقدور توسط متخصصان امور پزشکی تفتیش اندامهای داخلی را انجام دهند و گزارش آن را فوراً به اطلاع مقام قضایی برسانند.
تبصره ـ تفتیش اندامهای داخلی که مستلزم عمل جراحی یا بیهوشی باشدف صرفاً به موجب مجوز قضایی و توسط پزشکی متخصص صورت خواهد گرفت.
ماده 13ـ چنانچه مظنون یا متهم در برابر تفتیش اندامهای داخلی مقاومت کند، ظابطان دادگستری میتوانند تنها تا حدی که به طور متعارف ضرورت داشته و منجر به ضرب و جرح و ایراد صدمه روحی نشود اقدامات لازم برای خنثی کردن مقاومت او به عمل آورند.
بند چهارم ـ مقررات مشترک
ماده 14ـ بازرسی بدنی افراد باید در مورد مردان توسط مرد و در مورد زنان توسط زن به عمل آید.
ماده 15ـ محلی که بازرسی یا تفتیش بدنی یا معاینه در آن به عمل میآید باید با استفاده از وسایل و تدابیر مناسب از دید سایر افراد پوشیده باشد.
ماده 16ـ متعارف بودن بازرسیهای بدنی و تفتیش اندامهای داخلی با توجه به عوامل زیر تعیین میشود:
1ـ دلایلی که به استناد آنها بازرسی یا تفتیش صورت گرفته است
2ـ روشی که بازرسی یا تفتیش با استفاده از آنها انجام شده است
3ـ مکانی که بازرسی یا تفتیش در آنجا صورت گرفته است
4ـ قلمرو کیفی و کمی بازرسی یا تفتیش
5ـ ماهیت و شدت جرمی که با استناد آن، بازرسی یا تفتیش صورت گرفته است
6ـ سوابق فرد مورد بازرسی یا تفتیش و محکومیت قبلی وی به دلیل حمل سلاح یا مواد ممتن کامل سه فصل لایحه حریم خصوصی در پی میآید :
فصل سوم ـ حریم خصوصی اماکن و منازل
ماده 17ـ اماکن خصوصی و منازل مصون از تعرضند. هیچ کسی نمیتواند بدون رضایت مالک یا متصرف قانونی وارد مکان خصوصی یا منزل او شود.
ماده 18ـ کار گذاشتن هر نوع وسیله پایش در اماکن خصوصی و منازل افراد بدون رضایت متصرف قانونی آنجا ممنوع است.
ماده 19ـ استفاده از هر نوع وسیه پایش مستقر خواه در اماکن خصوصی و منازل یا سایر اماکن جهت نظارت بر فردی که در ملک خصوصی یا منزل خود به سر میبرد در صورتی که بدون رضایت او صورت گرفته باشد ممنوع است.
ماده 20ـ مجوز ورود به اماکن خصوصی و منازل، تنها در صورت وجود ظن قوی مبنی بر ضرورت آن (از قبیل جلوگیری از وقوع جرم یا کشف متهم ، آلات، ادوات و ادله جرم و یا جلوگیری از معدوم شدن ادله مربوط) و عدم امکان تحقق اهداف یاد شده از سایر طرق قانونی صادر خواهد شد و علاوه بر موردی بودن و کلی نبودن آن، باید مسائل ذیل در آن تصریح شده باشد: نوع اتهام، کیفیت و زمان ورود، اشخاص و اموالی که باید مورد تفتیش قرار گیرند یا دلائلی که باید جمعآوری شوند و نشانی ذقیق مکان خصوصی یا منزل.
ماده 21ـ چنانچه حسب دلائل و اوضاع و احوال، ظن قوی به کشف متهم یا اسباب و آلات و دلائل جرم در وسائل نقلیه، راکبان و محمولههای آن وجود داشته باشد، به شرط رعایت سایر تشریفات بازرسی و تفتیش در مقررات مربوط، بازرسی و تفتیش انها منوط به کسب اجازه مخصوص مقام قضایی نیست.
ماده 22ـ چنانچه ضابطان در اجرای دستور مقام قضائی وارد مکان خصوصی یا منزل شوند، مکلفند در چارچوب مجوز صادره عمل کنند. عدول از آن نقض حریم خصوصی محسوب میگردد.
ماده 23ـ ضابطان به هنگام ورود به اماکن خصوصی و منازل باید اوراق هویت خود را نشان دهند و اصل مجوز مقام قضائی را به همراه داشته باشند و یک نسخه از آن را حسب مورد به مالک یا متصرف قانونی مکان یا منزل تحویل دهند و رسید آن را در جهت درج در پرونده دریافت دارند.
تبصره ـ چنانچه مالک یا متصرف قانونی در مکان خصوصی یا منزل حضور نداشته باشند، ضابطان مکلفند جهت دسترسی به آنان تلاش متعارف به عمل اورند. چنانچه علیرغم تلاش متعارف، مالک یا متصرف قانونی را پیدا نکنند باید طی صورتجلسهای تلاشهای صورت گرفته را جهت درج در پرونده گزارش کرده و پس از ورود به مکان خصوصی یا منزل یک نسخه از مجوز مذکور را به آنجا الصاق نمایند.
ماده 24ـ مجوزی که برای ورود به اماکن خصوصی و منازل صادر میشود در موارد زیر بلااثر میگردد.
1ـ یک بار اجراء شده باشد.
2ـ شخص صادر کننده مجوز یا مقام صلاحیت دار دیگری آن را لغو کرده باشد
3ـ از تاریخ صدور آن 15 روز گذشته باشد ولی اجراء نشده باشد.
4ـ هدفی که به خاطر آن مجوز صادر شده است منتفی گردیده باشد.
ماده 25 ـ بازرسی و تفتیش اطلاعاتی که در هر نوع منبع اطلاعاتی افراد ذخیره شده است تابع مقررات حاکم بازرسی و تفتیش اماکن خصوصی و منازل خواهد بود.
فصل چهارم ـ حریم خصوصی در محل کار
ماده 26 ـ مدیران و کارفرمایان مجاز به استفاده از نظارتهای الکترونیکی نیستند؛ مگر آنکه بر مبنای دلائل متعارف، ظن قوی مبنی بر ارتکاب فعالیتهای مجرمانه در ارتباط با محیط کار از قبیل سرقت یا تخریب اموال محل کار یا سوء استفاده از اموال محل کار وجود داشته باشد یا این امر برای تامین امنیت و بهداشت محل کار یا کارکنان و مستخدمان ضروری باشد.
تبصره 1ـ استفاده از نظرات الکترونیکی در محلهای کار در صورتی مجاز است که روشهای دیگری برای تامین مقاصد این ماده در دسترس نباشد.
تبصره 2ـ منظور از نظارت الکترونیکی در این قانون اعم است از نظارتهای قابل ذخیره و بدون ذخیره.
ماده 27ـ در اجرای ماده فوق مدیر و کارفرما باید پیش از اقدام به نظارت، دلائل آن ، زمان نظارت، اشخاص، پستها، مکانهای مورد نظر، روشها و وسائل به کار رفته برای نظارت و اطلاعاتی که قرار است درباره آنان نظارت شود کتباً به اطلاع آنها برساند. افرادی که نسبت به این امر اعتراضی داشته باشند میتوانند اعتراض خود را به مقامات موضوع ماده (29) ارائه نمایند.
ماده 28ـ تجهیزات تصویربرداری که به قصد نظارت الکترونیکی به کار میروند باید کاملا قابل رویت باشد و همچنین در محلی که نظارت در آنجا صورت میگیرد علائمی به کار رفته باشد که به کارکنان و مستخدمان و ارباب رجوع توجه دهد که محل تحت نظارت الکترونیکی قرار دارد. شنود و ضبط اصوات تابع مقررات مربوط به فصل ششم این قانون خواهد بود.
ماده 29ـ تایید نظارت الکترونیکی در دستگاههای دولتی و عمومی باید توسط بالاترین مقام سازمانی مربوط و در شرکتها و کارگاههای خصوصی توسط وزارت کار و امور اجتماعی و بر طبق آئیننامهای مشتمل بر زمان، مکان، شیوه و وسائل نظارت و فعالیت مورد نظارت که به تصویب هیئت وزیران میرسد، صورت میگیرد.
ماده 30ـ اطلاعات ذخیره شده در فیلمها و نوارها و نظائر آن ظرف حداکثر شش ماه پس از تاریخ ذخیره باید معدوم شوند.
تبصره ـ چگونگی نظارت بر ضبط و نگهداری ونحوه معدوم ساختن اطلاعات ذخیره شده به موجب آئیننامهای خواهد بود که با رعایت این قانون و بنا به پیشنهاد وزارتخانههای کشور، کار و امور اجتماعی و صنایع و معادن به تصویب هیئت وزیران میرسد.
فصل پنجم ـ حریم خصوصی اطلاعات
بند اول ـ جمعآوری اطلاعات شخصی و نحوه استفاده و دسترسی به آنها
ماده 31ـ کلیه مؤسسات عمومی و مؤسسات خصوصی که خدمات عمومی ارائه میدهند نباید اطلاعات شخصی افراد را جمعآوری کنند مگر اینکه آن اطلاعات برای انجام وظایف و فعالیتهای قانونی ـ سازمانی آنها به طور متعارف ضرورت داشته باشد.
تبصره 1ـ اطلاعات شخصی حساس تابع ماده (42) میباشد.
تبصره 2ـ جمعآوری اطلاعات شخصی باید تا آنجا که مقدور و معقول میباشد از خود اشخاص صورت گیرد و استفاده از وسائل و روشهای غیرقانونی و غیرمتعارف در این امر ممنوع است.
ماده 32ـ مؤسسات مورد اشاره در این بند باید هنگام جمعآوری اطلاعات شخصی افراد موارد زیر را کتباً به اطلاعآنان برسانند:
1ـ آزادی افراد در ارائه اطلاعات یا ملزم بودن قانونی آنان به ارائه آنها
2ـ هویت مؤسسه جمعآوری کننده اطلاعات و چگونگی تماس با آن
3ـ هر نوع قانونی که جمعآوری اطلاعات خاص را لازم میشمارد
4ـ امکان یا عدم امکان دسترسی خود فرد به اطلاعات جمعآوری شده
5ـ اهداف و مقاصدی که اطلاعات به خاطر آنها جمعآوری گردیده است
6ـ اشخاصی که مؤسسات مذکور، اطلاعات را به آنها افشاء خواهند کرد
7ـ نتایجی که عدم ارائه اطلاعات ممکن است برای فرد داشته باشد
ماده 33ـ چنانچه جمعآوری اطلاعات شخصی افراد از طریق پرسش از اشخاص دیگر انجام میگیرد، علاوه بر لزوم رعایت مفاد بندهای مذکور در ماده قبل، موارد زیر نیز باید رعایت گردد:
1ـ اخذ اطلاعات کتبی باشد
2ـ محقق صریحاًبه پرسش شونده اعلام نماید که از طرف تحقیق شونده ماذون است
3ـ نتایج عدم ارائه اطلاعات و یا ارائه اطلاعات کذب به او تفهیم گردد.
ماده 34ت مؤسسات یاد شده باید اطلاعات شخصی افراد را فقط برای هدف اولیه جمعآوری آنها به کار برند و نمیتوانند جهت اهداف و مقاصد دیگری از آنها استفاده کنند یا آنها را در اختیار سایرین قرار دهند؛ مگر اینکه:
1ـ طبق قانون، استفاده یا در اختیار دیگران قرار دادن لازم یا مجاز باشد
2ـ هدف ثانوی با هدف و قصد اولیه جمعآوری اطلاعات کاملا مرتبط باشد
3ـ افراد به استفاده از آن اطلاعات یا افشای آنها رضایت داده باشند.
تبصره ـ ممنوعیت موضوع این ماده شامل کلیه افرادی که به نحوی از انحاء به اطلاعات مزبور دسترسی دارند یا از آنها مطلع شدهاند نیز میگردد و اعمال اختیارات فوق تنها از سوی مؤسسات مزبور مجاز است.
ماده 35ـ چنانچه یک مؤسسه، اطلاعات شخصی را طبق ماده فوق مورد استفاده یا در اختیار دیگران قرار دهد باید مراتب را در پرونده مربوط منعکس کند.
ماده 36 ـ پس از جمعآوری اطلاعات شخصی، مؤسسات مربوط باید برای حمایت از اطلاعات جمعآوری شده و به منظور جلوگیری از سوء استفاده از آنها، گم شدن آنها، دسترسی غیرمجاز به آنها و تغییر یا افشای آنها تدابیر ضروری اتخاذ کنند.
ماده 37 ـ مؤسسات مورد اشاره باید صریحاً اصول حاکم بر مدیریت اطلاعات شخصی نظیر نوع اطلاعات شخصیای که نگهداری میکنند، مقاصد و اهدافی که اطلاعات به خاطر آن نگهداری میشوند، چگونگی جمعآوری اطلاعات شخصی و نگهداری آنها و استفاده و در اختیار قرار دادن آنها را در یک سند بیان کرده و این سند را در دسترس افراد ذینفع قرار دهند.
ماده 38ـ افرادی که اطلاعات شخصی آنها در مؤسسات مشمول این قانون نگهداری میشود حق دسترسی به اطلاعات مذکور را به نحو مورد نظر خود دارند و مؤسسه مکلف به اجابت درخواست آنها می باشد، مگر در موارد زیر:
1ـ دسترسی به اطلاعات، تهدید جدی و قریبالوقوع نسبت به حیات یا سلامتی افراد ایجاد کند
2ـ دسترسی به اطلاعات طبق قانون ممنوع باشد.
3ـ فراهم آوردن امکان دسترسی، به ظن قوی به کشف تحقیق، تعقیب و رسیدگی به جرائم و مجازات مجرمان لطمه بزند.
تبصره ـ دسترسی به اطلاعات شخصی، رایگان بوده و نسخهبرداری از آن با هزینه متعارف مجاز خواهد بود.
ماده 39 ـ اگر فرد اثبات کند که اطلاعات شخصی جمعآوری شده مربوط به او نادرست یا ناقص بوده یا به روز نیستند، مؤسسه دارنده اطلاعات باید حسب مورد اطلاعات لازم را انجام داده و اطلاعات جدید را اضافه نماید.
ماده 40ـ اگر فرد و مؤسسه درباره صحت و کامل و به روز بودن اطلاعات شخصی جمعآوری شده در مؤسسه، اختلاف نظر داشته باشند، فرد میتواند از مؤسسه بخواهد تا ادعای وی مبنی بر عدم صحت و کامل و به روز نبودن اطلاعات جمعآوری شده راجع به وی در پرونده او منعکس شود. چنانچه اطلاعات شخصی وی در اختیار دیگر مؤسسات قرار گیرد اعتراض فرد نیز باید به آن مؤسسات منعکس شود.
ماده 41ـ اگر فردی، متقاضی دسترسی به اطلاعات شخصی خود یا اصلاح یا به روز کردن آنها باشد، مؤسسهای که اطلاعات را نگهداری میکند باید:
1ـ امکان دسترسی را فراهم کرده یا دلائل رد آن را کتباً ارائه دهد
2ـ اطلاعات شخصی را اصلاح یا به روز کرده یا دلائل موجه و قانع کننده امتناع از اصلاح یا یه روز کردن آن اطلاعات را کتباً ارائه دهد.
3ـ دلائل تاخیر در پاسخگویی به درخواست دسترسی به اطلاعات شخصی خود یا اصلاح یا به روز کردن آنها را ظرف حداکثر 30 روز از زمان درخواست کتباً ارائه دهد.
تبصره ـ در موارد مذکور در این ماده، متقاضی میتواند از تصمیمی که مؤسسه مربوط نسبت به رد درخواست او اتخاذ میکند به مرجع ذیصلاح اعتراض نماید.
ماده 42ـ مؤسسات یاد شده نباید اطلاعات شخصی حساس مروبط به افراد را جمعآوری نموده یا مورد استفاده قرار دهند؛ مگر در موارد زیر:
1ـ آن افراد رضایت داده باشند
2ـ جمعآوری یا استفاده صریحاً طبق قانون مجاز باشد
3ـ جمعآوری یا استفاده، به طور متعارف برای جلوگیری از یک تهدید شدید قریبالوقوع نسبت به حیات یا سلامتی فرد و جامعه یا کاهش این تهدید ضروری باشد.
4ـ جمعآوری یا استفاده برای تحقیق یا تحلیل آماری راجع به خدمات رفاهی یا آموزشیای که از بودجههای دولتی استفاده میکنند ضروری باشد
5ـ اطلاعات جمعآوری شده مربوط به اصل و نسب نژادی یا قومی یک فرد بوده و به منظور کمک به خدمات رفاهی یا آموزشی برخوردار از هزینههای دولتی جمعآوری شده باشد.
تبصره ـ در اجرای بندهای (4) و (5)، نام و مشخصات شناسنامهای و سایر مشخصاتی که به هر ترتیب منجر به شناسایی افراد میگردد نباید سؤال شود.
بند دوم ـ اطلاعات شخصی در فعالیتهای رسانهای
ماده 43ـ افشای امور خصوصی افراد در رسانههای همگانی ممنوع است مگر به شرح مقرر در قانون
ماده 44ـ استفاده از نام، شباهت تصویری و صوتی افراد در رسانههای همگانی برای مقاصد تبلیغاتی، خرید و فروش هر نوع کالا و خدمات و یا به هر طرق دیگر به قصد کسب سود، بدون رضایت آنان و با اجتماع شرایط زیر ممنوع است:
1ـ در جریان استفاده از نام یا شباهت تصویری و صوتی آن فرد، وی برای مخاطبان رسانه شناخته شده یا قابل شناسایی باشد
2ـ نام او به گونهای ضمیمه کالا یا خدمات شده باشد که وی را برای کل جامعه یا اجتماعی که وی در آن زندگی میکند قابل شناسایی قرار دهد
ماده 45ـ انتشار یا پخش تصویر یا صوت افراد که در حالتهای غیرمتعارف آنها تهیه شده و قصد تهیه کننده یا ناشر یا پخش کنده صرفاً لطمه زدن به شهرت، اعتبار یا حیثیت اجتماعی یک فرد باشد ممنوع است.
ماده 46ـ انتشار نام، تصویر و سایر جزئیات زندگی (نظیر شغل، سمت، محل سکونت و غیره) اشخاصی که اقدام به خودکشی کردهاند در رسانههای همگانی ممنوع است؛ مگر با اجازه خود آنان یا نماینده یا قائم مقام آنان و یا به حکم مقام قضایی و یا قوانین خاص دیگر.
ماده 47ـ انتشار نام، تصویر و سایر جزئیات زندگی (نظیر شغل، سمت، محل سکونت و غیره) اشخاصی که در نتیجه وقوع حوادث و بلایای طبیعی یا مصنوعی دچار آسیبهای ناخوشایند جسمی یا روانی شدهاند در رسانههای همگانی، در صورتی که انتظار متعارف نسبت به عدم انتشار آنها وجود داشته باشد ممنوع است؛ مگر با اجازه خود آنان یا نماینده یا قائم مقام آنان.
ماده 48ـ هویت، تصویر، محل سکونت و محل کار کودکان و زنانی که قربانی سوء استفادهها یا جرائم جنسی واقع شدهاند نباید در رسانههای همگانی منتشر یا پخش شود.
ماده 49 ـ افشای هویت منابعی که با شرط «عدم افشای نام خود» حاضر شدهاند اطلاعاتی را در اختیار رسانهها قرار دهند، بدون رضایت صریح آنان ممنوع است. مسئولیت اعلان و انتشار اطلاعات با رسانه مربوط میباشد.
ماده 50ـ ورود عوامل رسانههای همگانی به جلساتی که به صورت غیرعلنی تشکیل میشود و نیز انتشار اخبار این قبیل جلسات بدون رضایت مسئول آن جلسه ممنوع است.
ماده 51ـ فیلمبرداری یا تصویربرداری از افراد و انتشار یا پخش تصویر یا صدای آنها به استثنای مقامات دولتی و عمومی و نیز ساخت و انتشار یا پخش آثار غیرمجاز اشتقاقی (ناشی از میکس و مونتاژ و نظایر آن) در رسانههای همگانی، بدون رضایت صاحبان تصاویر یا صوت یا اثر ممنوع است.
تبصره 1ـ «مقامات دولتی یا عمومی» موضوع این ماده اشخاصی هستند که از وظایف و اختیارات اساسی برخوردار بوده، نقش بسیار مهمی در اداره مسائل عمومی یا در اداره حوادث مملکتی دارند و اعمال آنها مستقیماً با منافع عمومی در ارتباط است و یا در دید عموم واجد چنین نقش حساسی به شمار میآیند. رهبر، رؤسای قوای سهگانه و وزراء از جمله این اشخاصند.
تبصره 2ـ استودیودهای عکاسی و فیلمبرداری مکلفند عکسها و فیلمهای شخصی یا خانوادگی متقاضیان را تنها به تعداد خواسته شده و با رعایت شرایط تهیه شده توسط متقاضی تکثیر کرده و پس از تکثیر نگاتیو عکسها و فیلم اصلی را به صاحب آن عودت دهند.
ماده 52: فیلمبرداری یا تصویر برداری رسانههای همگانی از مشترکات عمومی اماکن تحت تصرف اشخاص حقوقی حقوق عمومی آزاد است . فیلمبرداری یا عکسبرداری از درون اماکن یا نهادهای مذکور باید با اطلاع قبلی مقامات ذی صلاح انجام گیرد .
تبصره :فیلمبرداری یا تصویر برداری رسانههای همگانی از اماکن عمومی اداری حساسیتهای خاص نظیر مراکز نظامی و امنیتی تابع قوانین و مقررات خاص آنهاست .
ماده 53_ به هنگام فیلمبرداری یا تصویر برداری در ادارات ، موسسات و سازمانهائی که قبلاًٌ از مسئولان ذی صلاح آنها اجازه لازم اخذ شده است اخذ رضایت کارمندان آنجا افرادی که درآنجا ترددمیکنند و به نحو اتفاقی و جزئی در معرض فیلمبرداری قرار میگیرند ضروری نیست ، مگر آنکه مکان مذکور در زمره مکانهای عرفاً حساس مثل بیمارستانها ،زندانیها ،کلانتری ها و تیمارستان باشد که در این صورت کسب رضایت افراد مذکور یا اولیاء و سرپرستان قانونی آنها لازم است .
تبصره : فیلمبرداری یا تصویر برداری موضوع صدر این ماده باید قبلاً به اطلاع کارکنان و مستخدمان اداره ، موسسه یا سازمانی که در آنجا فیلمبرداری یا تصویر برداری به عمل میآید رسیده باشد .
ماده 54ـ فیلمبرداری یا تصویربرداری رسانههای همگانی از افراد کمتر از 18 سال و مجانین و انتشار یا پخش آن بدون اجازه ولی یا قیم آنان ممنوع است.
ماده 55ـ چنانچه از حوادثی که در اماکن عمومی رخ میدهد فیلمبرداری یا تصویربرداری به عمل آید رسانه مربوط در صورتی میتواند بدون رضایت افرادی که از آنها فیلمبرداری یا تصویربرداری به عمل آمده تصاویر یا اعمال و گفتار آنها را پخش یا منتشر کند که به طور متعارف اطمینان حاصل کند آن موارد کاملاً خارج از حریم خصوصی قرار دارند.
ماده 56ـ فیلمبرداری یا تصویربرداری رسانهها از افرادی که در یک جمع یا اجتماع خصوصی حضور دارند بدون رضایت آن افراد ممنوع است. رسانههای همگانی میتوانند از افرادی که در یک جمع یا اجتماع عمومی شرکت دارند بدون رضایت قبلی آنها فیلمبرداری یا تصویربرداری کنند مگر در صورت هر یک از شرایط زیر:
1ـ فرد خاصی صریحاً مخالفت خود را با این اعلام کرده باشد یا حضور آن فرد در جمع یا اجتماع به گونهای باشد که انتظار متعارف داشته باشد تصویر وی در آن جمع یا اجتماعی بدون رضایتش منتشر یا پخش نشود.
2ـ هویت صاحب تصویر با ذکر نام یا مشخصات او معرفی شده باشد یا حضور وی در آن تصویر به نحوی برجسته شده باشد که وی را عمداً به دیگران معرفی کند.
3ـ رسانه به قصد بهره برداری از نام یا شهرت صاحب تصویر آن را منتشر یا پخش کند.
تبصره ـ مقامات دولتی و عمومی مذکور در تبصره (19 ماده (51) از شمول این ماده مستثنا می باشند.
ماده 57ـ به هنگامی که برای تهیه یک برنامه سرگرمی از دوربینهای مخفی استفاده میشود پس از ضبط صحنههای مورد نظر باید پیش از پخش، رضایت افرادی که موضوع فیلمبرداری قرار گرفتهاند جهت پخش اخذ شود. در صورت عدم رضایت، پخش مطالب مذکور ممنوع است.
خفصل ششم: حریم خصوصی ارتباطات
ماده 58_ حریم خصوصی ارتباطات مصون از تعرض است و هیچ کس اجازه رهگیری آن را ندارد مگر به موجب قانون
بند اول: ارتباطات پستی
ماده 59: باز کردن ، ضبط ، بررسی ، تفتیش ، ملاحظه و قرائت نامهها و سایر مسولات پستی به هر نحو ممنوع است؛ مگر بر طبق قانون .
مادده 60: هرگاه مقام صالح قضائی بر مبنای ظن قوی تشخیص دهد که باز کردن ، ضبط ، بازرسی و تفتیش نامهها و سایر مرسولات پستی برای صیانت از امنیت ملی ضروری است یا به کشف ادله جرم در حال ارتکاب یا ارتکاب یافته کمک خواهد کرد ، اختیار دارد با صدور یک قرار که به طور صریح اوصاف زیر در آن مشخص شده باشد ، مجوز باز کردن ،ضبط، بازرسی ، تفتیش و ملاحظه را صادر و به مقامات مربوط جهت اجراء ابلاغ نماید:
1.مشخصات فرد یا افرادی که ارتباطات پستی آنها باید باز یا ضبط شود یا مورد بازرسی و تفتیش قرار گیرد؛
2.مشخصات محمولهای پستی که باید باز یا ضبط شده یا مورد بازرسی و تفتیش قرار گیرد؛
3.مدت زمان بازرسی و تفتیش ؛
4.نوع اطلاعاتی که باید کسب شوند.
ماده 61: چنانچه ماموران پست بر مبنای ظن قوی تشخیص دهند که در بسته پستی ، مواد مخدر ،مواد سمی یا میکروبی خطرناک ، اسلحه گرم ،مواد محترقه خطرناک ، مواد منفجره ،مواد تیز و برنده ای که اگر در کنار سایر بستههای پست قرار بگیرد به آنها آسیب خواهد زد وجود دارد ، در مورد مواد تیز و برنده باید بستهبندی مناسبی را تدارک دیده و در سایر موارد باید محولههای پستی را توقیف کرده و حسب مورد نسبت به ایمن سازی و یا خنثی سازی آن از طریق مراجع مربوط اقدامات لازم معمول و موضوع را با فوریت وظرف حداکثر 24 ساعت به مقامات قضائی اطلاع دهند تا محموله توقیف شده در اختیار آنها قرار گیرد .
ماده 62: چنانچه مشخصات گیرنده و فرستنده به صورت خوانا و قابل تشخیص در روی نامه یا بسته پستی قید نشده باشد و تحویل نامه یا بسته پستی به گیرنده یا باز پس دادن آن به فرستنده مقدور نباشد ، مأموران پست میتوانند برای کشف مشخصات گیرنده و فرستنده و تعیین تکلیف در مورد نامه یا بسته پستی سرگردان ،آن را باز کنند. در این صورت ، نامه یا بسته پستی باز شده نمی تواند به عنوان دلیلی علیه فرستنده یا گیرنده به کار رود.
بند دوم : ارتباطات از راه دور و ارتباطات کلامی _حضوری
ماده 63: رهگیری ارتباطات از راه دور ( نظیر ارتباطات از طریق تلفن ، تلگراف ، تلکس ،فکس ،انواع بی سیم و سایر وسائل) و پایش ارتباطات کلامی _حضوری افراد ممنوع است مگر با رعایت قانون .
ماده 64: در صورتی که مقام صلاحیت دار قضائی بنا به در خواست مراجع ذی صلاح ، برمبنای ظن قوی تشخیص دهد که رهگیری ارتباطات از راه دور یا ارتباطات کلامی ـ حضوری به جلوگیری از وقوع جرم ، کشف ادله جرم در حال وقوع یا واقع شده کمک موثر خواهد کرد ، اختیار دارد با صدور یک قرار که حاوی اوصاف زیر باشد مجوز رهگیری ارتباطات مذکور را صادر کند .
1.مشخصات شخص یا اشخاصی که باید ارتباطات مورد نظر را رهگیری کند ؛
2.مشخصات دقیق شخص یا سازمانی که باید ارتباطاتشان رهگیری شود ؛
3.طرق و روش رهگیری؛
4.مدت زمان اعتبار مجوز رهگیری ؛
5.تعداد دفعات رهگیری؛
6.ساعاتی که رهگیری باید در آن ساعت به عمل آید ؛
7.موضوعی که باید اطلاعات راجع به آن از طریق رهگیری تحصیل شود ؛
8.استفاده کنندگان از اطلاعات تحصیل شده ؛
تبصره : مرجع رهگیری کننده باید پس از اتمام رهگیری گزارش اقدامات خود را به مقام قضائی صادر کننده قرار ارائه نماید.
ماده 65: هر ماموری که به طور قانونی ارتباطات دیگران را رهگیری نموده وبه محتوای آنها عمل پیدا کرده باشد مجاز به افشای آن به دیگران نیست مگر تا حدی که برای اجرای وظایف قانونی او ضروری باشد.
ماده 66: ارائه دهندگان خدمات ارتباطات از راه دور و کارمندان ،کارگران و نمایندگان آنان که در اجرای ماده فوق با ماموران دولت همکاری می کنند حق افشای وسائل به کاررفته برای رهگیری ،ارتباطات رهگیری شده و اطلاعات جمعآوری گردیده را ندارند .
ماده 67: کارمندان ، کارگران ، نمایندگان شرکت مخابرات به قصد ردیابی منشاء یک ارتباط در صورتی که دریافت کننده ارتباط آن را مزاحمت آمیز یا موهن یا تهدید کننده اعلام کند و کتباً تقاضای رهگیری نماید می توانند ارتباط مذکور را رهگیری کنند.
ماده 68: در موارد ذیل ، صدور مجوز رهگیری از سوی مقام صالح قضائی ، ضمن اطلاع بالاترین مسئول آن نهاد یا قوه به صورتی که ذکر میشود انجام خواهدشد :
1.وزراء و کلیه اعضای هیات دولت و مشاغل همطراز ،معاونان و مشاوران رئیس جمهور و معاونان وزراء و مشاغل همطراز آنها پس از اطلاع رئیس جمهور .
2.نمایندگان مجلس شورای اسلامی ، حقوقدانان شورای نگهبان و رئیس دیوان محاسبات کشور پس از اطلاع رئیس قوه مقننه .
3.معاونان و مشاوران رئیس قوه قضائیه ، رئیس دیوان عالی کشور ، دادستان کل کشور ، رئیس دیوان عدالت اداری ، رئیس سازمان بررسی کل کشور پس از اطلاع رئیس قوه قضائیه .
4.فقهای شورای نگهبان ، رئیس و معاونان رئیس و مشاوران دفتر رهبری ، نمایندگان ولی فقیه در نهادها و سازمانهای مرکزی و مقامات نیروهای مسلح پس از اجازه مقام رهبری .
تبصره : تعیین مقامات نیروهای مسلح مورد اشاره در این قانون براساس دستورالعملی است که توسط ستاد کل نیروهای مسلح و وزارت دفاع و پشیبانی نیروهای مسلح تهیه و به تصویب فرماندهی کل قوا خواهد رسید .
بند سوم ـ ارتباطات اینترنتی
ماده 69 : شنود ، ضبط ، ذخیره یا دیگر انواع رهگیری ارتباطات خصوصی اینترنتی اشخاص بدون رضایت وی مجاز نیست ، مگر آنکه ماده (64) و شرائط پیش بینی شده در آن رعایت شود .
تبصره 1 ـ منظور از " ارتباطات خصوصی اینترنتی " هر نوع ارتباطی است که اصل سازآن در ایران است یا پیام خود را به دریافت کنند ه معینی در ایران ارسال کرده و انتظار متعارف دارد تا پیام مذکور تنها توسط شخص مورد نظر او دریافت شود . نظیر پست الکترونیکی ،مکالمه تلفنی و اینترنتی و سایر ارتباطات اینترنتی که تنها با استفاده از کلمه عبور یا رمز قابل دریافت یا ارسال باشد .
تبصره 2_ هرگاه برقراری ارتباط یا ادامه آن مستلزم ذخیره اولیه آن ارتباط از سوی کاربران رابط باشد، نقض حریم خصوصی محسوب نمیشود .
ماده 70ـ ارائه دهندگان خدمات عمومی ارتباطات اینترنتی باید کلیه تدابیر فنی و اداری را برای تامین امنیت خدمات خود فراهم آورند.
ماده 71ـ دائر کنندگان نقطه تماس بینالمللی و رساها (ارائه دهندگان خدمات اینترنتی) باید اطلاعات مربوط به نحوه حفاظت از حریم خصوصی اطلاعات و ارتباطات افراد در شبکه خود را در اختیار آنها قرار دهند. در صورتی که خطر خاصی امنیت شبکه را تهدید کند باید جهت رفع آن تهدید اقدام و مشترکان خود را از آن آگاه نمایند. چنانچه خطر موجود از حیطه کنترل آنها خارج باشد به مشترکهای خود راهنماییهای لازم جهت اجتناب از آن خطر را ارائه دهند.
ماده 72ـ دائر کنندگان نقطه تماس بینالمللی ور ساها (ارائه دهندگان خدمات اینترنتی ) موظفند مدت شش ماه سابقه ارتباطات اینترنتی مشترکان یا کاربرهای خود را با استفاده از وسایل فنی مناسب ذخیره کنند. دسترسی به سابقه ارتباطات اینترنتی تنها به حکم مقامات قضایی مجاز است. چنانچه پس از انقضای شش ماه قراری از جانب مقامات قضایی دائر بر تمدید مدت نگهداری سابقه ارتباطات اینترنتی یک شخص حداکثر تا شش ماه دیگر، به دائر کنندگان نقطه تماس بینالمللی و رساها ابلاغ نشود آنها باید پس از انقضاء موعد یا مواعد مذکور کلیه سوابق ارتباطات را که ذخیره کردهاند از بین ببرند والا به مجازات مقرر برای نقض حریم خصوصی ارتباطات در این قانون محکوم خواهند شد.
ماده 73ـ هر کاربر اینترنت میتواند ارتباطات اینترنتی و اطلاعات ناشی از آنها را کد گذاری کرده و با رمز شخصی به آنها دسترسی داشته باشد. الزام شخص به افشای رمز مذکور و نیز الزام دائر کنندگان نقطه تماس بینالمللی و رساها به افشای رمز عبور کاربران تنها با تصمیم مقام صلاحیتدار قضایی مجاز است.
ماده 74ـ دائر کنندگان نقطه تماس بینالمللی و رساها جز با رعایت مقررات مربوط به حریم خصوصی اطلاعات شخصی در این قانون، حق جمعآوری اطلاعات شخصی مشترکان، استفاده از آنها و افشای آنها را ندارند. متخلفان، به مجازات مقرر برای نقض حریم خصوصی اطلاعات شخصی موضوع ماده (80) محکوم خواهند شد.
ماده 75ـ ارسال پیامهای ناخواسته به آدرسهای اینترنیت خصوصی اشخاص در صورت مخالفت آنها ممنوع است. شخصی که پیامهای ناخواسته دریافت میکند میتواند از ارسال کننده درخواست نماید که ارسال پیام را قطع کند. چنانچه تعداد پیامهای ناخواسته در ظرف یک هفته بیش از ده مورد شود دریافت کننده پیام میتواند مطابق مقررات حاکم بر مزاحمتهای تلفنی با ارسال کننده برخورد نماید.
فصل هفتم ـ مسئولیتهای ناشی ازنقض حریم خصوصی
ماده 76 ـ چنانچه در نتیجه نقض حریم خصوصی خسارتهای مادی و معنوی به اشخاص وارد شده باشد ، زیاندیده میتواند طبق قوانین قواعد مسئولیت مدنی جبران کلیه خسارتهای خود را از دادگاه صالح مطالبه نماید.
ماده 78 ـ هر کس مقررات این قانون در زمینه حریم خصوصی جسمانی را نقض کند به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم خواهد شد . چنانچه مرتکب در زمره یکی از مقامات و مستخدمان و ماموران دولتی باشد علاوه بر مجازات یاد شده با انفصال از خدمت و محرومیت سه تا پنج سال از مشاغل دولتی نیز محکوم میگردد.
ماده 79ـ هر کس مقررات این قانون را در زمینه جمعآوری، نگهداری، استفاده وافشای اطلاعات شخصی نقض کند، به حبس از سه ماه تا یک سال محکوم خواهد شد. چنانچه مرتکب در زمره یکی از مقامات و مستخدمان و ماموران دولتی باشد، علاوه بر مجازات یاد شده به انفصال از خدمت و محرومیت سه تا پنج سال از مشاغل دولتی نیز محکوم میگردد.
تبصره ـ حکم این ماده نافی ضوابط و مقررات قانون مطبوعات نمیباشد.
ماده 80 ـ مجازات نقض مقررات این قانون در زمینه حریم منازل و اماکن خصوصی، محل کار و ارتباطات همان است که در قانون مجازات اسلامی و سایر مقررات مربوط پیش بینی شده است.
ماده 81ـ تعقیب کیفری جرائم ناقض حریم خصوصی تنها با شکایت شاکی خصوصی آغاز و با گذشت او متوفف خواهد شد.
ماده 82ـ هرگاه در نتیجه نقض حریم خصوصی، اطلاعاتی درباره یک شخص جمعآوری شده باشد، اطلاعات مزبور در مراحل رسیدگی قضایی (اعم از مدنی و کیفری) و نزد مقامات اداری، اجرایی و مؤسسات عمومی و خصوصی از عداد دلایل خارج است.
تبصره ـ ارائه اطلاعات مزبور صرفاً به مراجع قضایی و برای رفع اتهام، از شمول این ماه خارج است.
ماده 83ـ نقض حریم خصوصی موضوع این قانون، با توجه به عوامل زیر احراز میشود:
1ـ خصوصی یاعمومی بودن محلی که نقض حریم خصوصی در آنجا واقع شده است
2ـ هدف از نقض حریم خصوصی
3ـ استفاده از وسایل متعارف یا غیرمتعارف برای نقض حریم خصوصی
4ـ موقعیت شخصی که به حریم خصوصی او تجاوز شده است
5ـ انجام رفتار یا اقداماتی قبل یا بعد از نقض حریم خصوصی از جانب دارنده حریم که دال بر عدول جزیی یا کلی از حریم خصوصی او باشد
6ـ وجود یاعدم وجود ارتباط خویشاوندی یا سایر علقههایی که عرفاً بتواند وجود زمینه قابل توجیه برای نقض حریم خصوصی یک شخص را نشان دهد.